امروز: جمعه 10 فروردین 1403
دسته بندی محصولات

ناشنوایی و كم شنوایی

ناشنوایی و كم شنواییدسته: پزشکی
بازدید: 1 بار
فرمت فایل: doc
حجم فایل: 46 کیلوبایت
تعداد صفحات فایل: 86

شنوایی را معمولا با دسی بل (DB) كه نوعی سنجش نسبی شدت صوت است اندازه گیری وگزارش می كنند دی سی بل صفر نمایانگر شنوایی بهینه است وجود نقص تا 26 دسی بل طبیعی استاز 26تا70 دی سی بل كم شنوا واز 71دی سی بل به بالا ناشنوا تلقی می شود

قیمت فایل فقط 24,700 تومان

خرید

ناشنوایی و كم شنوایی

كودكان ناشنوا وكم شنوا گرومتجانسی را تشكیل نمی دهند.

اولین دلیل آن است كه آنها كودكانی هستند كه تمام ویژگیهای انفرادی كودكان دیگر رادارا می باشند. ثانیا نقصی كه دارند نیز جنبه فردی دارد.انها همگی از نوع اختلال شنوایی رنج می برند. اما درجه شدت این اختلال وسنی كه اختلال در آن رخ داده است، نوع اختلال وعلت آن همگی هر كودك را منحصر به فرد می سازند.این تفاوتها همراه باعواملی دیگر معلمان ویژه را با مشكلات تازه ای روبه رو می سازند.

نكته ای كه در این جا یادآوری آن از اهمیت برخوردار است این است كه نقص شنوایی بر توانایی هوشی تاثیری ندارد. اما بدون درمانهای اولیه، این نقص می تواند بر رشد هوشی ونحوه ارتباط كودك با خانواده ودیگران تاثیر بگذارد.

تعاریف

عوامل متعددی درتعریفی كه ما از نقص شنوایی به عمل می آوریم دخالت دارند. این عوامل عبارتنداز: شدت نقص شنوایی، سنی كه نقص در آن رخ می دهد و نوع نقص.

شدت نقص شنوایی

شنوایی را معمولا با دسی بل (DB) كه نوعی سنجش نسبی شدت صوت است اندازه گیری وگزارش می كنند. دی سی بل صفر نمایانگر شنوایی بهینه است. وجود نقص تا 26 دسی بل طبیعی است.از 26تا70 دی سی بل كم شنوا واز 71دی سی بل به بالا ناشنوا تلقی می شود.

فری سینا (1974 Frisina) در تعریفی از نقص شنوایی، ابعاد فیزیكی وآموزشی آن را چنین توصیف كرده است:

شخص ناشنوا كسی است كه قدرت شنوائیش در حدی ناقص است كه فهم گفتار او از طریق گوش به تنهایی و یا به وسیله وسایل كمك شنوایی و یابدون آن را بامشكل مواجه می سازد. شخص كم شنوا كسی است كه قدرت شنوائیش در حدی ناقص است كه فهم گفتار را ازطریق گوش به تنهایی و یا از طریق وسایل كمك شنوایی ویا بدون آن ها با مشكل مواجه ساخته اما از آن جلوگیری به عمل نمی آورد.

در جدول 7-1 شایعترین سطحهای موجود در نقص شنوایی نشان داده شده است. سه طبقه اول در حد كم شنوایی و دو طبقه آخر در حد ناشنوایی قراردارند. هر چه درجه نقص شنوایی بیشتر باشد نیاز به دریافت خدمات ویژه افزونتر می گردد.

برای اندازه گیری قدرت شنوایی باید دو بعد را در صدا مورد سنجش قرار دهیم:یكی فركانس ودیگری شدت صوت. فركانس عبارت است از تعداد ارتعاشاتی (ویا سیكلها) كه در هر ثانیه در برابر یك موج صوتی می گیرد. هر چه فركانس قویتر باشد میزان زیروبمی صوت بالاتر است. فرد ممكن است در شنیدن صداهایی كه دارای فركانسهای ویژه ای می باشند دچار اشكال شود.اما در صداهای دیگر چنین مشكلاتی نداشته باشد.شدت عبارت است از بلندی نسبی

جدول 7-1

شدت نقص شنوایی وتاثیرات اموزشی آنها

میزان نقص

شدت صوت برای درك

تاثیرات آموزشی

كم شنوایی خفیف

27-40 دسی بل

ممكن است در شنیدن صداها دور با اشكال مواجه باشند ممكن است به جای مناسبی در كلاس ویا گفتار درمانی نیازمند باشند

كم شنوایی متوسط

55-41 دی سی بل

گفتار مكالمه ای را درك می كنند.ممكن است نتواند از بحثهای كلاسی استفاده كنند ممكن است به وسایل كمك شنوایی ویا گفتار درمانی نیازمند باشند

كم شنوایی متوسط و شدید

70-56 دی سی بل

ممكن است به وسایل كمك شنوایی، آموزشی شنیداری،وآموزشهای شدید گفتاری و زبانی نیاز داشته باشند

ناشنوایی شدید

98-71دی سی بل

فقط میتوانند صداهای بلند را از نزدیك بشنوند. گاهی آنها را ناشنوا تلقی می كنند. به اموزشهای ویژه وزیاد، وسایل كمك شنوایی، وآموزشهای شدید گفتار وزبان احتیاج دارند.

ناشنوایی عمیق

91 دی سی بل به بالا

ممكن است بتوانند صداها وارتعاشات بلند را درك كنند، برای پردازش اطلاعات به جای حس شنوایی برحس بینایی متكی می باشند.این افراد ناشنوا تلقی می شوند.

یك صدا ما می توانیم سطح شنوایی یك فرد را از طریق تعیین میزان شدتی كه در آن فرد صدایی را می شنود تخمین بزنیم. برای انجام این كار از دستگاهی به نام ادودیومتر استفاده می كنیم.اودیومتر وسیله ای است كه میتواند صداهایی را با فركانس وشدت از پیش تعیین شده به وجودآورد.

هنگامی كه فرد صدایی را ازطریق ماشین می شنود باید پاسخ دهد.(مثلا دستش را بلند كند وسرش را تكان دهد)نقص موجود در هر گوش را جداگانه محاسبه می كنند.

سطح شنوایی فرد در جدولی به نام اودیوگرام كه میزان نقص را به د سی بل در فركانسهای نسبی نشان می دهد ثبت می شود.

ارتباط نقص شنوایی وسن

عامل دوم سنی است كه نقص شنوایی در آن رخ می دهد.ناشنوایی پیش  از تكلم به ان نقص شنیداری اتلاق می شودكه پیش از رشد گفتار وزبان اتفاق می افتد.

ناشنوایی پس از تكلم نقصی است كه پیش از رشد گفتار و زبان رخ می دهد.ناشنوایی پیش از تكلم اغلب به مشكلات اموزشی جدی تری منجر می شود. ناشنوایی كه بعد از دوره شروع رشد زبان وگفتار به وقوع می پیوندد به اندازه ناشنوایی كه پیش از این دوره اتفاق می افتد جلو افتهای درسی را در مدرسه سد نمی كند.

انواع نقایص شنوایی

عامل سوم نوع نقص شنوایی می باشد. گوش مكانیسم پیچیده ای دارد ( به شكل 7-1 نگاه كنید) به صورت پیچیده ای عمل می كند. هر چند كه نقایص احتمالی زیادی در كار مكانیسم و عملكرد گوش میتواند وجود داشته باشد اما ما می توانیم انها را به دو طبقه اساسی تقسیم بندی كنیم:نقایص انتقالی ونقایص حسی-عصبی.

نقص شنوایی انتقالی از شدت صدایی كه به گوش میانی می رسد ویا محلی كه عصب شنوایی از آن جا شروع می شود می كاهد. امواج صوتی باید از طریقكانال شنوایی به طرف پره گوش یعنی جایی كه در ان جا ارتعاشات به وسیله سه استخوان درگوش میانی( یعنی استخوانهای ركابی،چكشی و سندانی، جمع آوری وسپس به گوش داخلی منتقل می شود عبور كند.جریان ارتعاشات می تواند در هر نقطه در طول این مسیر متوقف شود.مثلا جرم گوش ویا باید مشكلی می تواند كانال خارجی گوش را سدكند. پرده گوش می تواند پاره ویا سوراخ شود و حركت استخوانها در گوش میانی امكان دارد با مانع مواجه گردد. هر نقصی كه بتواند جریان ارتعاشات را مانع شود و یا از رسیدن آنها به عصب شنوایی جلوگیری كند نقایصی در انتقال صوت به وجود خواهد آورد. نقایص انتقالی بندرت قادرند نقایصی بیش از 60 تا 70 دی سی بل را در شنوایی باعث شوند. چنین نقایصی را میتوان از طریق دستگاههای تقویت كننده صدا به صورتی موثر كاهش داد.

نقایص شنوایی حس –عصبی به علت نقایص موجود در گوش داخلی ویا عصب شنوایی رخ می دهند. كار عصب شنوایی این است كه محركات را به مغز برساند. نقایص شنوایی حسی – عصبی می توانند كامل یا جزئی باشند علاوه بر این تاثیر آنها بر برخی فركانسها ( بخصوص فركانسهای بالا)بیش از دیگران است.

از طریق تستهای اودیومتری می توان تشخیص دادكه آیا نقص شنوایی جنبه انتقالی ویا جنبه حسی عصبی دارد. یك دریافت كننده انتقالی استخوانی توانایی جمع آوری صوت را از طریق انتقال استخوانی در مقابل انتقال هوایی بوسیله سد ساختن كانالهای حسی،عصبی اندازه گیری می كند. در حالی كه دریافت كننده انتقال هوایی ، كارایی عملكرد راههای حسی – عصبی را مورد سنجش قرار می دهد.

شكل 7-2 اودیوگرام كودكی كه مبتلا به نقص شنوایی انتقالی است نشان داده شده است. از طریق اودیومتر كودك توانست صداها را از طریق هوا در سطح 40 دی سی بل در همه فركانسها با گوش دارای شنوایی بهتر(یعنی گوش چپ) بشنود.با استفاده از دریافت كننده انتقال استخوانی كودك در حدی طبیعی پاسخ داده است.توجه داشته باشید كه نقص شنوایی در همه فركانسها یكنواخت می باشد.

در شكل 7-3 ما الگوی بسیار متفاوتی را كه مربوط است به اودیوگرام یك كودك مبلا به نقص شنوایی حس – عصبی مشاهده می كنیم. این كودك در فركانسهای  بالا (بیش از 1000 سیكل) نقص عمیق و درفركانسهای پایین نقصی شدید رااز خود نشان می دهد. دریافت كننده انتقال استخوانی در این مورد به علت این كه نقص در عصب شنوایی است از خود نشان می دهد. دریافت كننده انتقال استخوانی در این مورد به علت این كه نقص در عصب شنوایی است ونه در ساختار گوش میانی كه كار رساندن ارتعاشات صوتی را به عهده دارد دریافت بهتری را ارائه نداده است.

علل نقایص شنوایی

ترای باس(1985 ,Try bus) پنج علت اصلی برای نقص شنوایی كودكان امریكایی در حال حاضر ارائه داده است:

v   ابتدای مادر به بیماری روبلا

v   وراثت

v   ناراحتیهای زمان بارداری وتولد

v   مننژیت

v   بیماریها،عفونتها وآسیبهای دوران كودكی

این عوامل 6/50 درصد علل همه موارد را توجیه می كند (شكل 7-4) شرایط دیگر مسئول 9/6 درصد نقایص می باشند. علی رغم در اختیار داشتن ابزار تشخیص پیشرفته ما هنوز نمی توانیم علت 5/42 درصد بقیه موارد را تعیین كنیم.

ابتلای مادر به بیماری روبلا

تاثیرات سوء بیماری روبلا(یا سرخجه آلمانی) بر روی جنین بخصوص در سه ماهه اول حاملگی می تواند چشمگیر باشد. هاردی(1968) گزارشی در مورد 199 كودك كه مادرانشان درهنگام بارداری در جریان شیوع این بیماری در سال 1964 حامل ویروس روبلا بوده اند ارائه داده است. از این كودكان 50درصد به نقص شنوایی 20 درصد به نقایص بینایی و 35 درصد به نقایص قلبی مبتلا بوده اندك.(برخی از كودكان د رگروه اخیر با مسائل بینایی ویا شنوایی ویا هر دو نیز مواجه بوده اند).

مركز ملی بیماریهای مسری گزارش داده است كه بیماری همه گیر روبلا باعث ناشنوایی 8000 كودك شده است. نوردرن(1978 Northern) و دیگران تخمین زده اند كه بیماری همه گیر روبلا در فاصله سالهای 1958تا 1964 بر 10000 تا 20000 كودك تاثیرات سوئی داشته است.

از سال 1964 بیماری روبلا به صورتی اپیدمیك رخ نداده است. كودكانی كه در اپیدمی سال 1964 متولد شده اند، اینك دوره دبیرستانی خود را كامل كرده اند. بنابراین درصد دانش آموزان مبتلا به نقایص شنوایی كه بر اثر روبلا به این نقص مبتلا شده اند امروزه كاهش یافته است.

وراثت

شرایط ژنتیكی زیاد ومتفاوتی میتوانند به ناشنوایی منجر شوند. انتقال این حالت را به عواملی نظیر ژنهای بارز، ژنهای مستتر وژنهای وابسته به جنسیت نسبت داده اند  علی رغم این كه در مورد نقش مهم وراثت توافق كلی وجود دارد، اما تعیین دقیق درصد كودكانی كه ناشنوائیشان به علت وراثت است مشكل می باشد. در نمونه 55000 نفری دانش آموزانی كه در شكل 7-4 نشان داده شده است فقط 5/11 درصد موارد از نقص شنوایی به وراثت نشان داده شده است. دربرآوردهای دیگر بین 30 تا 60درصد مبتلایان را به ارث نسبت داده اند.

ناراحتیهای دوران بارداری وتولد

روبلا تنها ویروسی نیست كه علت تاثیر گذاشتن بر جنین به ناشنوایی منجر ی شود. تب خال ساده، اگر به دستگاه تناسلی سرایت كند، یك بیماری آمیزشی است. تبخال ساده گاه می توانند به ناشنوایی جنین منجر شده واگر ویروس در حالتی فعال باشد هنگام عبور كودك از كانال زایمانی به او منتقل میشود. این ویروس در بین جمعیت جوان به حداپیدمیك رسیده است. تخمین زده شده است كه بین 20تا25 درصد جمعیت به تبخال تناسلی آلوده می باشد.

ما همچنین كشف كرده ایم كه میزان وقوع ناشنوایی در نوزادان زودرس، از حد متوسط بالاتر است. وزن این نوزادان د رهنگام تولد از 5 پاوند كمتر است. زودرسی معمولا علت بروز مشكل نیست بلكه علامت آن است. علت واقعی- مانند روبلای مادر-ممكن است عاملی برای تولد زودرس باشد.علت واقعی دیگر، كمبود اكسیژن وآسیب وارده بر مغز است كه ممكن است در جریان تولد زودرس نقش داشته باشد.

ناسازگاری RH علت دیگری برای ناشنوایی نوازادان تلقی میشود. موقعی كه مادری RH منفی دارای كودكی با RH مثبت باشد در بدن او (مادر) نوعی پادزهر به وجودمی آید كه می تواند وارد بدن جنین شده وسلولهای RH مثبت او را ازمیان ببرد. چنین وضعیتی می تواند كشنده باشد.كودكانی هم كه زنده می مانند ممكن است به اختلالهای متعدد و از جمله ناشنوایی مبتلا گردند. اگر ناسازگاری RH در خلال تولد تشخیص داده شود می توان آن را در مان نمود.

بیماریهای كودكی

بیمارهای متعددی در دوران كودكی وجود دارند كه می توان آنها را به نقص شنوایی مرتبط دانست. شایعترین این بیماریها، التهاب (Otitis Media) ویا عفونت د رگوش میانی است. اگر این بیماری جنبه مزمن پیدا كند و بدرستی درمان نشود نقصی در شنوایی ممكن است رخ دهد.بیماری التهاب گوش میانی (Otitis Media) بندرت به ناشنوایی شدید ویا عمیق منجر می شود اما می توان آن را تهدیدی برای شنوایی كودكانی دانست كه به درمان پزشكی مناسب دسترسی ندارند.

با وجود شیوع كمتر از عفونت گوش میانی ،بیماری مننژیت نیز در بروز تعداد زیادی از ناشنوائیهای شدید وعمیق نقش دارد. مننژیت عبارت است از تورم غشاهای (Menings) مغز .وقوع ناشنوائیهایی كه بعلت بیماری ممنژیت رخ می دهند اگر چه در طی قرن گذشته به میزان زیاد كمتر شده است اما همچنان عامل 5تا10 درصد همه موارد ناشنوایی شناخته شده است. به عقیده رایز (1973 Ries)  بیماری ممنژیت علت 9/4 درصد ناشنوانئیهای دوران كودكی می باشد. ترای باس (1985 ,Trybus) 3/7 درصد و ورنون (1968,Vemon) 1/8 درصد موارد را به بیماری ممنژیت مربوط دانسته اند. علی رغم این كه میزان شیوع بیماری ممنژیت درمقایسه با گذشته كمتر شده است. اما آنهایی كه به این بیماری مبتلا می شوند علاوه بر ناشنوایی به سایر نقایص نورولوژیك شدید نیز دچار می گردند.

میزان شیوع

تعداد كودكان مبتلا به نقایص شنوایی زیادنیست. تنها در هر 1000 نفر یك كودك ناشنوا و 3تا4 كودك كم شنوا وجود دارد

حدود 25 درصد دانش آموزان ناشنوا در مدارس پناهگاهی به سر می برند. و تقریبا 50درصد به صورت تمام وقت دربرنامه های آموزشهای ویژه در مدارس عمومی آموزش می بینند. 25درصد بقیه دركلاسهای عادی جایگزین می شوندكه گاه از طرف یك متخصص زبان علامتی نیز به آنها كمك می شود.

این كودكان به مناطق جغرافیایی  و گروههای اجتماعی –اقتصادی متفاوت تعلق دارند. در حدود 4 درصد موارد یكی از والدین فرد و در 4 درصد دیگر والدین هر دو ناشنوا می باشند اما وقوع ناشنوایی در بین آنها در مقایسه با جمعیت معمولی به میزان زیاد بالاتر است.

نیمرخهای رشد

در شكل 7-5 نیمرخهای رشد سه كودك به نامهای سالی،جان وبیل نشان داده شده است. تمام این كودكان10 ساله هستند. اگر چه نیمرخ انها از نظر با یكدیگر تشابه دارد اما تفاوتهای انفرادی در بین آنها به تناسب شدت نقص شنوایی وسن شروع ناشنوایی زیادترمی شود. سالی كم شنوا است جان دچار ناشنوایی بعد از یادگیری زیان است و بیل مبتلا به ناشنوایی بیش از یادگیری زبان می باشد.

نیمرخ بالایی در شكل متعلق به سالی است كه نقص شنوایی متوسط و در حدود 45 دی سی بل است.همانند جان وبیل، قد،وزن وهماهنگی حركتی سالی در حدمتوسط است.او همچنین با سن خود از نظر توانایی عقلی وپختگی اجتماعی طبیعی است. رشد گفتار سالی اندكی عقب مانده است. او در تلفظ وتولید كلمات با اشكال مو اجه است وبه گفتار درمانی نیازدارد. این مشكل زبانی بر مهارتهای خواندن سالی تاثیر بدی گذارده است اما رشد او در حساب وهجی كردن درسطح كلاس می باشد.

موقعی كه سالی قرار بود برای نخستین بار از سمعك استفاده كند برنامه اموزش ویژه بیشتر بر نحوه چگونگی استفاده از ان مبتنی بود.در حال حاضریك نفر اسیب شناس گفتار وزبان سیار هفته ای یك بار به اوگفتار درمانی آموزش شنوایی ونیزدرسهایی در مكالمه وخواندن ارائه می دهد.

علی رغم این كه رشد وپیشرفتهای تحصیلی سالی در حد همسالانش می باشد اما او به توجهات مخصوصی از جانب معلم كلاس نیز نیاز دارد.

سمعكهایی كه از ان استفاده می كند باعث شده است كه او خود را با دوستانش متفاوت احساس می كند و این می تواند در دوره نوجوانی به مشكلات منجر شود. علاوه بر این وضع شنوائیش در موقع تغییر هوا وسرماخوردگی بدتر می شود. معلمانی كه از این وضع آگاهی ندارند ممكن است فكر كنند كه اوعمدا به درس توجهی نمی كند  د رحالی كه اوواقعا نمی تواند صدای معلمان را بشنود.

نیمرخ میانی در شكل 7-5 الگوی رشد جان را كه دچار نقص شنوایی شدید است نشان می دهد.اوبا شنوایی طبیعی متولد شد اما در سن 4 سالگی از هر دو گوش كم شنوایی جدی پیدا كرد. او را درطبقه ناشنوایان بعد از یادگیری زبان قرار داده اند. با وجود آن كه جان از نظر توانایی جسمانی، هوش، وبلوغ اجتماعی تقریبادر حد طبیعی است اما گفتار وزبان او در صورتی طبیعی رشد نكرده است.درتست اودیومتری حتی با استفاده از سمعك او نقص شنویی معادل 75 دی سی بل را از خود نشان داد.

خوشبختانه جان توانست قبل از بروزنقص شنوایی زبان را به صورتی یاد بگیرد و از نظر پیشرفت زبان توانایی زیادی را كسب كند.این به معنای آن است كه او قادر است از طریق كانال شنوایی و با استفاده از سمعك طلبی را یاد بگیرد. با وجود این نمرات خواندن وسایردروس او در سطح كلاس دوم است. نقص شنوایی جان در پیشرفت تحصیلی او به میزان زیاد تاثیر بدی داشته است اما به كمك وسایل شنوایی و گفتار درمانی و سایر خدمات آموزشهای ویژه همچنان به پیش می رود.

جان به میزان زیاد بر مهارتهای گفتار وخواندن متكی است به این علت وبه منظور استفاده هر چه بهتراز وسایل كمك شنوایی در جلو كلاس وروبه روی معلم می نشیند. جان برای پرورش مهارتهای اجتماعی ودوست یابی خود به كمك های بیشتری نیاز دارد.

نیمرخ پایین در شكل مربوط به كودكی است كه دچار نقص شنوایی عمیق است

بیل ناشنوا به دنیا آمده است هرگزنتوانسته است كلامی را بشنود. وسایل كمك شنوایی اگر چه می تواند او را از صداهای محیط اگاه سازند اما نمی توانند در یادگیری گفتار وزبان انگلیسی به او كمك نمایند به علت شدت نقص شنوایی بیل- كه بیش از 90 دی سی بل است در یك كلاس جامع آموزش می بیند اگر قرار باشد كه او را در یك كلاس عادی جایگزین سازند به خدمات وكمكهای زیادی از طرف معلم نیاز خواهد داشت.

فهم گفتار بیل مشكل  است رشد او در یادگیری زبان انگلیسی از الگوهای كودكان شنوا پیروی نكرده است.در دروسی مانند خواندن وسایر موضوعات درسی بیل در حدود چهارسال از هم سنهای خودعقبتر است.

ارتباط بیل با خانواده وهم سنهایش ونیز منابع اطلاعاتی وتجارب اجتماعیش محدود است.

در موقعیتهای اجتماعی به صورتی از خود واكنش نشان می دهد كه در حدكودكان خردسالتر است.اگر قرار باشد اودر كلاس عادی جایگزین سازند برای دوست یابی به كمك نیاز خواهد داشت.

ویژگیها

رشد شناختی

مهمترین چیزی كه باید درباره كودكان مبتلا به نقایص شنوایی به خاطر داشته باشیم طبیعی بودن آنهاست آنها عیبی و یا انحرافی ندارند تنها نمی توانند بشنوند. بهتر است به جای این كه ناشنوایی را یك بیماری تلقی كنیم ان را امری جامعه شناسانه تلقی كنیم و جای این كه بر ناتواناییهای ناشنوایان تكیه كنیم بهتر است بر تواناییهایشان تاكید ورزیم.

در سالهای اخیر اغلب معلمان در طرح ریزی برنامه های آموزشی برای این دانش اموزان به عوض تكیه داشتن بر نقص آنها بر شایستگیهایشان تمركز داشته اند.

درباره روابط موجود بین زبان وفكر دونظریه متفاوت وجود دارد در نظریه اول این اعتقاد وجود دارد كه تواناییهای ما در كاربرد زبان سطح رشد شناختی ما را مشخص می سازد.

در نظریه دوم معتقدند كه شناخت یا توانایی تشكل افكاروكسب اطلاعات توانایی اساسی تری است وشناخت بنیادی را برای زبان فراهم میسازد.(پیاژه ،1970) در طولسالهای زیاد چنین تصور می شد كه كودكان ناشنوا مسائل ومشكلاتی بنیادی درزمینه فراگیری مهارتهای زبانی دارا می باشند به این جهت پژوهشگران ناشنوایان را مورد مطالعه قرار دادند چنین نظریه هایی را ثابت كنند. به هر حال آنچه این پژوهشگران كشف كرده اند این است كه كودكان ناشنوا لزوما نقصی در زبان ویا شناخت ندارند. علی رغم این كه این دانش اموزان در زمینه فراگیری استعمال وخواندن زبان انگلیسی بامشكلاتی مواجه می باشند اما آنها اغلب در تولید وفهم زبان علامتی امریكایی خیلی مهارت دارند.زبان است واقعی كه استانداردهای زبان شناسی عمومی زبانهای گفتاری را دارا می باشد.

مطالعات تجربی وجود ارتباط بین شناخت كودكان ناشنوا وتاثیراتی كه زبان براین شناخت داشته است را روشن ساخته اند.ریتن هاوس (1981 Ritten house) كشف كرده است كه كودكان ناشنوا در مواقعی كه زبان حالتی مشخص وروشن دارد قادرند كارهای شناختی را خیلی بهتر انجام دهند.در تحقیقی دیگردانشمندی به نام (ایران نژاد، 1981) ودیگران كشف كرده اند كه نوجوانان ناشنوایی كه قادر به درك زبان مجازی نبودند پس از آن كه آموزشهای ویژه وبازخوردهایی دریافت كردند توانستنداین زبان را درك كنند. در پژوهش سوم ایران نژاد ودیگران دریافتند كه توانایی فهم زبان مجازی ورمزی به میزان زیاد به توانایی حل مسائل شناختی وابسته است. این یافته ها پیشنهاد می كنند كه كودكان ناشنوا توانایی طبیعی دارند وافت تحصیلی انهادر واقع از اشكالاتی است كه در خواندن ونوشتن زبان انگلیسی دارند نه از هوش آنها.

قیمت فایل فقط 24,700 تومان

خرید

برچسب ها : ناشنوایی , كم شنوایی , پروژه , پژوهش , مقاله , تحقیق , جزوه , دانلود پروژه , دانلود پژوهش , دانلود مقاله , دانلود تحقیق , دانلود جزوه

نظرات کاربران در مورد این کالا
تا کنون هیچ نظری درباره این کالا ثبت نگردیده است.
ارسال نظر